کد مطلب:10170 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:390

دفاع از حريم شيعه - 3
مقاله
توحيد و شرك



اولين قسمت اعتماد ما به اهل بيت عليهم السلام و نزديكان خداست. ما اعتقاد داريم اهل بيت عليهم السلام – و حتي مؤمنين - هر كاري را كه خدا انجام مـيدهد، مـيتوانند انجام دهند، اما با يك شرط: باذن الله. اينان قدرت دارند، و به مجوز نيازمندند، قدرت مستقلي ندارند، و برخلاف دستورات خدا نمـيتوانند كاري انجام دهند. اگر مـيگوييم



علي حبه جنة قسيم النار و الجنة



به اين معني است كه خدا به وي اختيار داده كه قسيم باشد.



وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّيَّةً وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَن يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ ?



و پيش از تو پيامبراني را فرستادهايم و همسران و فرزنداني به آنان بخشيدهايم، و هيچ پيامبري را نرسد كه معجزهاي جز به اذن الهي بياورد؛ هر اجلي [را سرآمدي] معين است. [1]



يعني حضرت رسول صلي الله عليه و آله كارهايي مـيكرد كه مردم مشكوك شدند و گفتند شايد اين خدا باشد، خدا براي اينكه باب تثليث در اسلام باز نشود اين آيه را نازل كرد.



آيا قرآن تأييد مـيكند كه پيغمبران مـيتوانند كارهاي الهي انجام دهند؟



وَإِذِ اسْتَسْقَي مُوسَي لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ كُلُواْ وَاشْرَبُواْ مِن رِّزْقِ اللَّهِ وَلاَ تَعْثَوْاْ فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ ?



و چون موسي براي قومش در طلب آب برآمد، به او گفتيم با عصايت بر آن سنگ بزن، آنگاه از آن دوازده چشمه شكافت و هر گروهي [از اسباط] آبشخور خود را شناختند. [2]



وقتي حضرت موسي علي نبينا و آله و عليه السلام براي بني اسرائيل آبي طلب نمود، دو چشمه از سنگ جاري شد.

اگر مـيگوييم رسولان عليهم السلام قدرت الهي دارند، به اين دليل است.



خود حضرت محمد صلي الله عليه و آله فرمودهاند كه



علماء امتي افضل من انبياء بني اسرائيل



پس قدرتي هم كه اهل بيت عليهم السلام و بزرگان اسلام دارند از پيامبران بني اسرائيل بيشتر است.



وَرَسُولاً إِلَي بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللّهِ وَأُبْرِئُ الأكْمَهَ والأَبْرَصَ وَأُحْيِـي الْمَوْتَي بِإِذْنِ اللّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ?



و پيامبري است به سوي بني اسرائيل كه [با آنان مـيگويد] من از سوي پروردگارتان براي شما معجزهاي آوردهام؛ كه از گل براي شما چيزي به هيأت پرنده مـيسازم و در آن مـيدمم و آن به اذن الهي پرنده [ي جاندار] مـيشود؛ و به اذن الهي نابيناي مادرزاد و پيس را بهبود مـيبخشم و مردگان را زنده مـيكنم؛ و از آنچه مـيخوريد و در خانـههايتان ذخيره مـيكنيد به شما خبر مـيدهم؛ اگر اهل ايمان باشيد در اين براي شما مايـهي آگاهي و عبرت است. [3]



وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِن كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ ?



و سليمان از داود ميراث برد و گفت اي مردم به ما [فهم] زبان مرغان آموخته شده است، و بسي چيزها به ما بخشيده شده است، اين بخششي آشكار است. [4]



منطوق اين آيات و چهار آيـهي ديگر اين است كه انسانها مـيتوانند چنين اعمالي انجام دهند.



********************



حال بايد ديد اعتقاد شيعه نسبت به توحيد چگونه است.



انواع توحيد



?. توحيد در ذات:



فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ ?



پديد آورندهي آسمانها و زمين كه براي شما از نوع خودتان همتاياني آفريده است، و از چارپايان نيز انواعي [قرار داده است]؛ و شما را در آن آفريده است؛ همانند او چيزي نيست و اوست كه شنواي بيناست. [5]



وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًاأَحَدٌ ?



او را هيچ كس همتا نيست. [6]



هيـچكس در ذات شبيه خداوند متعال نيست. دختر و پسر خدا نداريم، تثليث در اسلام جايي ندارد. خداوند در هيچ وجودي حلول نمـيكند و جمع نمـيشود. حتي در روز قيامت هم نمـيشود خدا را به صورت جسم ديد.[7] حتي خدا را نمـيتوانيم درك كنيم، و در عقل ما نمـيگنجد. هيچ گاه معناي ازل و ابد و خالد را نمـيفهميم، و ....



?. توحيد در خالقيت:



أَمْ جَعَلُواْ لِلّهِ شُرَكَاء خَلَقُواْ كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ?



... يا شريكاني براي خداوند قائلند كه همانند آفرينش او آفريدهاند، و آفرينش [ها] بر آنان مشتبه شده است؟ بگو خداوند آفريدگار هر چيز است و او يگانـهي قهار است. [8]



خلق مخصوص خداست. عيسي عليه السلام به اذن خدا پرنده ساخت. علت العلل خداست، يعني اگر كسي هم چيزي خلق مـيكند، از خدا دستور گرفته است.

در ضمن ما طبق سخنان معصومين عليهم السلام، اعتقاد داريم كه لا مؤثر في الوجود الا الله [9]. علي عليه السلام به اذن خدا به خورشيد امر كرد كه ديرتر غروب كند تا نمازش قضا نشود.

اگر از اهل بيت عليهم السلام كمك مـيخواهيم ، چون معتقد هستيم كه مـيتوانند از خدا براي ما چيزهايي بگيرند.



?. توحيد در تدبير:



قُلْ أَغَيْرَ اللّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ ?



بگو آيا جز خداوند پروردگاري جويم، و او پروردگار همه چيز است .... [10]



خود امام صادق عليه السلام دعاي نوروز را توصيه كردهاند: ... يا مدبر الليل و النهار .... اگر كسي فكر مـيكند محبت دست غير خداست، شيعه نيست؛ اگر كسي فكر مـيكند كه اهل بيت عليهم السلام خارج از امر و قدرت الهي كار ما را راه مـياندازند، شيعه نيست.



ابا الله ان يجري الامور من غير اسبابها [11]



در روايات ما بسيار توصيه به توكل شده است، مـيگويند با توكل زانوي اشتر ببند، امام مجتبي عليه السلام مجبور به صلح مـيشود چون شيعيانش توكل ندارند.

در مرام شيعه انتظار افضل اعمال است، يعني بايد عمل هم باشد. اگر كسي گناه مـيكند به اين بهانه كه حسين دارد، غافل است، از علماي ما بپرسيد مرام ما چيست، كتب ما را بخوانيد.



?. توحيد در حاكميت:



إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ ?



... حكم نيست مگر خداوند را .... [12]



خوارج معني اين آيه را بد متوجه شدند و فكر كردند كسي نبايد حكومتي تشكيل دهد، غافل از اينكه تشكيل و دفاع از اين حكومت واجب است، علي عليه السلام فرمود من اين حكومت را مـيپذيرم براي رضايت خدا (و هيچ دلبستگي به آن ندارم).



تعابير اميرالمؤمنين عليه السلام از حكومت خودش بر مردم:



الف) «حكومت بر شما از آبي كه از بيني بز در هنگام عطسه بيرون مـيزند، براي من بـيارزشتر است.»

ب) ابن عباس مـيگويد آمدم خدمت علي عليه السلام و ديدم در حال وصله زدن به كفشي است پر از وصله و پينه. عرض كردم:



- يا علي! چرا كفشي ديگر تهيه نمـيكني؟

- ابن عباس! اين كفش من چقدر مـيارزد؟

- هيچ!

- حكومت بر شما مردم از اين كفش برايم بـيارزشتر است.



ج) « اگر استخوان دندانخوردهي خوكي در دست مردي جذامي ببينيد، چه اندازه به آن رغبت داريد؟ والله قسم! رغبت علي به حكومت بر شما، از رغبت شما به اين استخوان كمتر است.»

اين مؤسس شيعه است، و خليفـهي چهارم خود شما!



حال آيا خدا براي تشكيل حكومت مجوز داده است؟



يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَي فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ ?



اي داود ما تو را در روي زمين خليفـهي [خود] برگماشتـهايم، پس در ميان مردم به حق داوري كن، و از هوي و هوس پيروي مكن، كه تو را از راه خدا گمراه كند، بيگمان كساني كه از راه خدا گمراه مـيشوند عذاب سخت و سنگيني در پيش دارند. چرا كه روز حساب را فراموش كردهاند. [13]



مجوز صادر شده، و الا بايد بنشينيم تا فاسقان و فاجران تشكيل حكومت دهند. تمام داد و فريادها بر سر اين آيه است:



وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَي الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ ?



و ما ميخواهيم كه بر كساني كه در روي زمين به زبوني كشيده شدهاند، منت نهيم [و نعمت دهيم] و ايشان را پيشوايان و وارثان گردانيم. [14]



?. توحيد در طاعت: كسي كه پيروي از او واجب و لازم است خود خداست، بقيه را خود خدا توصيه كرده است:



يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ ?



اي مؤمنان از خداوند و پيامبر و اولوالامرتان اطاعت كنيد [15]



شما بر طبق كدام دستور خدا و آيـهي قرآن نماز مـيخوانيد؟ نقصي كه در دستورات قرآن است به اين دليل است كه به سراغ سنت برويم. امام صادق عليه السلام فرمودند كه اگر قولي از ما به گوش شما رسيد كه با قرآن منافات داشت، آن را بر ديوار بكوبيد.

بر طبق مرام شيعه اگر سي نفر حديثي را روايت كنند و از اين بين فقط يك نفر ثقه نباشد، علماي شيعه حديث را كنار مـيگذارند.



?. توحيد در قانونگزاري و تشريع:



إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًي وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن كِتَابِ اللّهِ وَكَانُواْ عَلَيْهِ شُهَدَاء فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلاً وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ فَأُوْلَـئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ ?



ما تورات را نازل كردهايم در آن رهنمود و نوري هست كه پيامبران اهل تسليم و عالمان رباني و احبار بر وفق آنچه از اهل كتاب الهي به آنان سفارش كردهاند و بر آن گواهند، براي يهوديان داوري ميكنند؛ پس از مردم نترسيد و از من پروا كنيد و آيات مرا به بهاي ناچيز نفروشيد؛ و كساني كه بر وفق آنچه خداوند نازل كرده است، حكم نكنند، كافرند. [16]



حكمي از اهل بيت عليهم السلام بياوريد كه بر خلاف قول خدا باشد، و ببينيد چقدر در رواياتي كه از عمر و ابن جريرة و ديگران نقل مـيكنيد تناقض ديده مـيشود، شما حتي روايات خوارج، قتلـهي حسين، يهودي زاده و قاتل زيد بن حسين را ثقه مـيدانيد!

خود شما نقل مـيكنيد كه خليفـهي دوم وارد مسجد شد و مردم را در حال خواندن نماز شب ديد، فرياد زد كه چون نماز شب شما بـينظم است، از اين پس نماز شب را به جماعت مـيخوانيم. خود عمر اعلام كرد كه پيغمبر صيغه را حلال كرده و من آن را حرام مـيكنم.



?. توحيد در عبادت:



إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ?



[خداوندا] تنها تو را مـيپرستيم و تنها از تو ياري مـيخواهيم. [17]



آيا بوسيدن دست معلم، استاد، محبوب و معشوق و به خاك افتادن معيار شرك است يا عواطف انساني؟ آيا براي اينكه كرنش عبادت باشد شرطي لازم است؟ آيا هر كرنشي عبادت است؟



سلمان فارسي هنگامي كه خدمت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله رسيد، به خاك افتاد و پاي ايشان را بوسيد. حضرت با ملاطفت او را از زمين بلند كرده و فرمودند: سلمان! عاداتي را كه در مقابل پادشاهان ايراني داشتي در اينجا تكرار نكن، مادران ما مثل كنيزان شما شير مـيدوشيدند و ....





پيرزني تا حضرت محمد صلي الله عليه و آله را ديد، زبانش بند آمد، ايشان فرمودند: ما هم به خاك مـيافتيم و مانند بردگان كار مـيكنيم.





هر كجا كه حضرت متوجه مـيشدند كه اين حركات نشانـهي عبادت است، نهي مـيكردند، آيا حركات سلمان و آن پيرزن عبادت بود؟ آيا سجدهي فرشتگان به آدم عبادت بود؟ عبادت يك ديد ذهني لازم دارد.



سؤال: خب اين دستورات خداست، شما چرا بدون دليل اين كارها را مـيكنيد؟

پاسخ: اگر كار ما درست است كه هيچ، اما اگر اشتباه است، شما اعتقاد داريد كه خدا امر به قبيح مـيكند؟ آيا خدا به فرشتگانش دستور داده كه شرك داشته باشند (با توجه به اينكه الملئكة مجبورون، بمنزلة الشمس و القمر [18])؟ اينگونه نيست، خداوند به ما درس مـيدهد كه اگر مـيخواهيد كرنش هم كنيد، اشكالي ندارد، اما شرك نباشد. بايد به نيت هم نگاه كرد.

--------------------------------------------------------------------------------





[1] رعد: ??



[2] بقره: ??



[3] آل عمران: ??



[4] نمل: ??



[5] شوري: ??



[6] توحيد: ?



[7] در ميان مسلمانان تنها فرقـهاي كه معتقدند روزي مـيتوان خداوند را رؤيت كرد، عدهي معدودي از اهل سنت هستند كه فرقـهي مجسمه را تشكيل مـيدهند.



[8] رعد: ??



[9] جز خداوند [يا به اذن خداوند] هيچ چيز و هيچ كس تأثير گذار نيست.



[10] انعام: ???



[11] خداوند ابا دارد كاري را از غير از مسير و اسباب خود به جريان بيندازد.



[12] يوسف: ??



[13] ص: ??



[14] قصص: ?



[15] نساء: ??



[16] مائدة: ??



[17] فاتحة الكتاب: ?



[18] ر.ج. شگفتيهاي انسان، قسمت اول.